بازدید امروز : 237
بازدید دیروز : 159
به نام خدا
مولا علی علیه السلام درفرازی از خطبه ی 65 نهج البلاغه می فرمایند: ستایش خداوندی را سزاست که ...مخلوقات را، برای تقویت حکومت وفرمانروایی و... نیافریده است .(متن بخشی ازخطبه در ذیل می آید)
توجه به نکاتی مناسب است :
هدف وفلسفه ی خلقت موجودات چیست؟ آیا خداوند هم مثل برخی از انسانها به دنبال رییس شدن وفرمانروایی بوده؟ آیا خدا هم در پی سلطه وقدرت بوده است ؟ آیا خدا هم همینکه چهار نفر اطرافش را گرفتند در پی قدرت نمایی وتفاخر وتسلط است؟آیا خدا هم مثل مخلوقات است ؟آیا...
در چند قسمت با بهره مندی از فروغ نهج البلاغه ی امام علی (ع) به قدر وسع نوشته ها ودر مواردی؛ تخصصی ،پاسخ می دهیم .انشاءالله مطالب ؛ثقیل وطویل نشوند.
مخلوق(منظور؛فردی که به اصل خلقت ولوازمش ،یا بی توجه است یا کمتر توجه می کند واز روی هوا وهوس تصمیم می گیرد. نه آنهایی که اراده ای بر طبق وظیفه ی الهی و شرعی وتکلیف محورانه دارند)وقتی هوادار وحامی پیدا می کند وکسانی اطرافش را می گیرند ؛حال وهوا وهوس سلطه وافزایش قدرت وثروت به او دست می دهد .برای مثال اگر نماینده ی شورای شهر است هوس استاندار بودن می کند ،وکیل است با دیدن حامیان واطرافیان، می بیند موقع آن است که وزیر شود یا پس از مدتی به ذهنش می زند که رییس جمهور شود و... اما خداوند اینجور نیست ،غرض وهدف خدا ؛ تقویت حکومت ،قدرت وفرمانروایی نیست، هدف از داشتن خلق وافرادبرای خدا، سلطه جویی وسلطنت نیست
لذا از مباحث بسیار مهم فلسفی وکلامی این است که آیا حکمت (وفلسفه ی خلق کَثَرات وموجودات)در خداوند،همراه غرضی است ؟ وایا مانند انسان به غرض فاعلی بر می گردد یا به غرض فعلی؟
حکما هر چند از فعل مطلق خداوند، غرض و غایت (غیر ذات حق) را نفی میکنند و او را غرضالاغراض و غایة الغایات میدانند،اما غرض و غایت را بطور مطلق نفی نکردهاند بلکه غایات و اغراض جزئی را که همه منتهی به حق سبحانه میشوند اثبات میکنند، بخلاف اشاعره که اصولاً باب تعلیل را بسته و معتقدند کل افعال او بدون غایت وهدف است؛ همچنین بخلاف معتزله که حتی، فعل مطلق حق متعال را نیز دارای غایتی ،غیر ذات میدانند<المغنی،قاضی عبدالجبار،ج 11 ص 96 و106 – قسمت دوم ج 6 ص 210>
در اینجاست که مذهب خاص حکمای اسلامی (بخصوص در فلسفه ی صدرایی) مطرح میشود و آن تفاوت نهادن بین حکمت خداوند با حکمت در انسان است زیرا حکمت در انسان به غرض فاعلی باز میگردد . اما حکمت در خداوند به غرض فعلی بازگشت دارد؛ بدین معنی که خداوند موجودات را برای مقاصد یا مقصدی (یعنی به کمال رساندن آنها) خلق کرده و در راه آن مقاصد قرار داده است و اقتضای فیض و افاضه او نیز بحسب استحقاق موجودات همین است که آنها را به غایات متناسب با ماهیت و ذات آنها برساند ... .
{خطبه ی 65 نهج البلاغه : ...لَمْ یَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِیدِ سُلْطَانٍ - وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ - وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِیکٍ مُکَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ
مخلوقات را براى تقویت حکمرانی وفرمانروایى، و یا براى ترس از آینده، یا یارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و یا براى فخر و مباهات شریکان، و یا ستیزه جویى مخالفان ؛نیافریده است.
وَ لَکِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ ... .
بلکه همه، آفریدههاى او هستند و در سایه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند.}
ادامه دارد ./.طالب پور
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک